جشن تولدي که پير و جوان نميشناسد + فيلم
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۹۳۲۸۷
خبرگزاري آريا - گردهمايي بيش از 10 تن از روزنامهنگاران پيشکسوت که تجربهي سالها قلم زدن در رسانههاي مختلف را دارند، حتي اگر به بهانهي زادروز يک دوست قديمي باشد، باز هم رنگ و بوي روزنامه و قلم و چاپ به خود ميگيرد.
در آستانه روز خبرنگار و به بهانه شصت و هشتمين زادروز علياکبر قاضيزاده (15 مرداد ماه)، از تعدادي از روزنامهنگاران قديمي که تجربه سالها همکاري با او را در تحريريههاي پرتحرک و پرخبر سالهاي نه چندان دور مطبوعات داشتند، دعوت کرديم تا مهمان خبرنگاران جوان «ايسنا» باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علياکبر قاضيزاده براي اهالي رسانه و فرهنگ، نمادي آشنا و قابل احترام است؛ کسي که در عرصههاي روزنامهنگاري، تدريس روزنامهنگاري، ترجمه، طنزنويسي و ... فعاليتهاي اثرگذاري داشته و دارد. او متولد 15 مرداد سال 1328 است و زادروزش تنها دو روز با روز خبرنگار (17 مرداد) فاصله دارد.
***
دورهمي روزنامهنگاران قديمي اگرچه به بهانه زادروز رفيق قديميشان بود، ولي مثل هميشه رنگ و بوي دغدغههايي از جنس روزنامهنگاران را به خود گرفت؛ دغدغههايي که با اولين سخنان قاضيزاده شروع و با سخنان ديگر روزنامهنگاران قديمي تکميل شد.
مشروح کامل مراسم نکوداشت شصت و هشتمين زادروز علياکبر قاضي زاده در ايسنا که بريدن کيک 68 سالگي وي همراه بود، به شرح زير است:
روزنامهنگاري کار هيچ ماشين و کامپيوتري نيستقاضيزاده سخنان خود را با بيان دغدغهها و مشکلات روزنامهنگاري آغاز کرد؛ دغدغههايي که اين روزها با حضور فعال رسانههاي اجتماعي در عرصه اطلاعرساني، رنگ و بوي جديدتر و شايد ديگري به خود گرفته است. او هجوم وسايل ارتباطاتي تازه را لطمهاي در کمين روزنامهنگاران برشمرد و در اين زمينه گفت: اين خطر را نفي نميکنم و جدي بودن آن را هم به هيچ وجه دست کم نميگيرم. در عين حال معتقدم بايد از اين رسانههاي جديد کمک بگيريم تا پيشرفت کنيم.
قاضيزاده به سالها روزنامهنگاري در روزنامه «کيهان» اشاره کرد و ادامه داد: پيش از آنکه دستگاه اينترتايپ به «کيهان» بيايد، حروفچيني خطي وجود داشت. وقتي اينترتايپ آمد، چند خانم شيک هم جاي آن کارگران طفلک حروفچيني را گرفتند. اوايل سال 70 هم کامپيوتر آمد و تاثيرات زيادي بر حرفه روزنامهنگاري گذاشت. اما در همه اين سالها هنر ما روزنامهنگاران اين بود که با موجهاي ايجاد شده جلو بريم و خودمان را با شرايط وقف دهيم. البته بعضيها هم نخواستند و نميخواهند اين تغييرات را بپذيرند.
قاضيزاده معتقد است که «روزنامهنگاران ميتوانند بگويند حالا که تکنولوژي به اين حد رسيده، ديگر کار کردن در اين حرفه فايدهاي ندارد. اما من بارها گفتهام و باز هم ميگويم که هيچ ماشيني جاي انسان را حداقل در اين حرفه نميتواند بگيرد و هيچگاه نخواهد گرفت. درست است که ما بايد بپذيريم روزنامهنگاري امروز با روزنامهنگاري دهههاي 50 و 60 متفاوت است، اما بايد بدانيم که روزنامهنگاران قدرت و امکاني دارند که هيچ کامپيوتر و ماشيني از آن بهرهمند نيست؛ از جمله اين تفاوتها ميتوان به نحوه انتشار گزارشها و مخاطبان نشريات اشاره کرد. عزيزاني که از من بزرگسالتر هستند، يادشان ميآيد زماني را که آقاي صدرالدين الهي گزارشهايي را در 16 صفحه در مجله «روشنفکر» مينوشت و دانشآموزان مدرسه «شاهدخت» صف ميايستادند تا اين مجله توزيع شود و آنها را بخوانند. اما الان ديگر شرايط اينگونه نيست و اين تلفنهاي همراه همان کار را ميکنند، فقط ما بايد با آنها همراه شويم.
او يادآور شد: در واقع نبايد همه گناهها را گردن تکنولوژي و فناوري بياندازيم. هنوز اعتقاد دارم روزنامهنگارها هنرهايي دارند که از دست هيچ کامپيوتري برنميآيد. واژهپردازي، زيبانويسي، جمعآوري و به کار بردن درست اطلاعات کار هيچ کامپيوتري نيست و فکر نميکنم هرگز هم اين اتفاق بيافتد؛ بنابراين بايد بجنبيم که با اين شرايط تازه خودمان را وقف دهيم.
از وجود «قاضيزاده»ها استفاده نميشودمحمد بلوري ـ پدر حادثهنويسي مطبوعات ايران ـ نيز در ابتداي سخنان خود با تشکر از برگزاري مراسم نکوداشت زادروز علياکبر قاضيزاده، «ايسنا» را خانه دوم مطبوعاتي خود عنوان کرد و گفت: خبرگزاري ايسنا انجمن نوپاي پيشکسوتان مطبوعات را بسيار حمايت کرد که بسيار جاي تشکر دارد.
او که وقتي علياکبر قاضيزاده وارد «کيهان» شد، دبير تحريريه بود، در ادامه بحث دغدغههاي اين روزهاي روزنامهنگاران را به ميان ميکشد و ميگويد: سال 36 در روزنامه «کيهان» به عنوان خبرنگار حوادث شروع به کار کردم. آن زمان صفحه حوادثي وجود نداشت و هر صفحهاي که جاي خالي داشت، اخبار حوادث را در آن منتشر ميکردند. در دوران ما ورود به تحريريه و ماندن در آن، واقعاً کار سختي بود؛ در ابتدا سه ماه زير دست زندهياد مسعود علايي کار کردم و فقط خبربيار بودم و بعد يواش يواش راه افتادم. منظورم اين است اگر کسي وارد تحريريه «کيهان» ميشد، ولي لياقت و کارآيي لازم را نداشت، ديگر نميتوانست بماند. اگر در روزنامه 60 نفر کار ميکردند، همه آنها بايد بيرون ميرفتند و در حوزه خبري خودشان حداقل يک خبر ميآوردند تا 90 درصد روزنامه از خبرهاي توليدي و اختصاصي پُر شود.
بلوري به لزوم ايجاد رقابت در فضاي رسانهاي امروز اشاره کرد و به بيان خاطرهاي در اين باره پرداخت؛ «يادم است در خرمشهر، مردي با زن زيبايي که چشماني آبي داشت ازدواج کرده بود، ولي حسادت ميکرد که مبادا زن او به فرد ديگري نگاه کند و به همين خاطر هم چشمان او را درآورده بود. به خبرنگار خرمشهر «کيهان» گفتم که بايد هر روز از اين آقا خبر بگيري تا ما منتشر کنيم. اخبار اين اتفاق باعث شد تا تيراژ روزنامه بسيار بالا برود. اما بعد از گذشت چند روز خبرنگار ما ديگر خبري نفرستاد و وقتي علت را پرسيدم، گفت که آن آقا اصلاً ناپديد شده است. اين در حالي بود که روزنامه «اطلاعات» مرتب از اين آقا خبر منتشر ميکرد. بعد از چند روز پيگيري متوجه شديم که آن فرد را خبرنگاران «اطلاعات» به تهران آورده و در يکي از اتاقهاي تحريريه به او جا دادهاند و با او مرتب مصاحبه ميکنند.»
اين روزنامهنگار پيشکسوت با بيان اينکه «آن زمان رقابت اساس پيشرفت روزنامهها بود، اما متاسفانه الان اينگونه نيست»، خاطرنشان کرد: امروز همه خبرنگاران و روزنامهنگاران در تحريريهها سيستمنشين شدهاند و به نوعي تنبلي در ميان اهالي رسانه فراگير شده است. البته نميتوان ذوق و استعدادهاي بسياري از خبرنگاران جوان را منکر شد، اما بايد اين نکته را نيز در نظر داشت که اگر محيط رسانهها درست باشد، اين استعدادها به شدت شکوفا خواهند شد. کافي است نگاهي به تيراژ روزنامهها بياندازيم تا متوجه شرايط امروز مطبوعات شويم. روزنامه «کيهان» و «اطلاعات» در دوران انقلاب بالاي يک ميليون و 200 هزار تيراژ داشتند. آن هم در شرايطي که جمعيت نزديک به 30 ميليون بود و سواد هم به اندازه امروز نبود. اين ميزان اصلا با تيراژ و شرايط امروز مطبوعات قابل مقايسه نيست.
بلوري در بخش ديگر سخنان خود با اشاره به مراسم نکوداشت شصت و هشتمين زاد روز علياکبر قاضيزاده يادآور شد: صحبت از گذشته است و گمان ميکنم سال 51 بود که علياکبر قاضيزاده، مهدي فرقاني و بعد رضا قويفکر، فريدون صديقي، حسين قندي و ... به تحريريه «کيهان» آمدند. اينها در واقع گل سرسبد و برگزيدگان دانشکده علوم ارتباطات بودند که به تحريريه «کيهان» وارد شدند. خاطرات بسياري با آقاي علياکبر که واقعاً از دوستان صميمي من است، دارم. آن زمان خبرنگاران زيادي برايم گزارش ميآوردند و آنها را وادار ميکردم که حداقل پنج بار ديگر گزارش را بازنويسي کنند، ولي وقتي گزارشهاي اکبر را ميخواندم، اصلاً نميتوانستم ايراد بگيرم، اما متاسفانه امروز آنچنان که بايد از وجود افرادي مثل علياکبر قاضيزاده استفاده نميشود.
بايد از علم آقاي قاضيزاده استفاده کنيمهمچنين بهروز بهزادي، روزنامهنگار پيشکسوت و رييس شوراي سردبيري روزنامه «اعتماد» نيز در سخناني اظهار کرد: چند وقت پيش که کارهاي نهايي مجله «کرگدن» را انجام ميداديم، مطلب آقاي قاضيزاده را ديدم. اين مطلب حاصل يک عمر فعاليت آقاي قاضيزاده است که به همه پيشنهاد ميکنم اين مطلب را مطالعه کنند. ما بايد از اطلاعات و علم ايشان استفاده کنيم. حتي بنده که شايد چند سال بيشتر از او تجربه روزنامهنگاري دارم، وقتي اين مطلب را خواندم، ديد جديدتري پيدا کردم.
او با اشاره به حضور رسانههاي اجتماعي در عرصه اطلاعرساني، گفت: معتقدم اين رسانههاي جديد به هيچ وجه باعث نشدهاند که روزنامهنگاري ما عقب بيافتد. اگر بتوانيم از اين رسانهها خوب استفاده کنيم، روزنامهنگاري ما نه تنها عقب نميافتد، بلکه ميتوان به جلوتر هم حرکت کند. منتها ما در اين عرصه اسير مشکلاتي هستيم؛ يکي از آنها رقابتي نبودن فضاي رسانهاي ماست. بارها با مسؤولان ارشاد صحبت کرده و گفتهام که مخالف يارانه هستم و نبايد به هيچ کدام از رسانهها يارانه تعلق بگيرد تا رسانهها بتوانند با هم رقابت کنند، البته به شرطي که روزنامهها و رسانههاي دولتي هم نباشند؛ در اين شرايط است که رسانههايي که توانايي دارند، پيش ميروند و آنهايي که توانايي ندارند از چرخه عقب ميافتند و در واقع رقابت به معناي واقعي ايجاد ميشود.
او يکي ديگر از مسائلي که به عقبافتادگي مطبوعات کمک کرده را تغيير سبک نگارش گزارش و اخبار برشمرد و افزود: بعد از انقلاب عدهاي وارد اين حرفه شدند و نوع نگارش روزنامهنگاري را تغيير دادند. اگر شما گزارشهاي قديمي آقاي بلوري و آقاي قاضيزاده را بخوانيد، متوجه ميشويد که برخلاف گزارشهاي امروز به سادهترين زبان نوشته شدهاند. آن زمان به ما اهل رسانه گفته بودند که خواننده مطلب شما از کلاس ششم ابتدايي تا مقطع دکتري دانشگاه است و ما بايد به گونهاي مينوشتيم که اين طيف گسترده را پوشش ميداديم. اما بعد از مدتي عدهاي آمدند و مطالبي را در روزنامهها گنجاندند که جاي آنها در کتابهاي دانشگاهي است و به هيچ وجه باب طبع خواننده عام نيست. همين کار باعث شد تا به مرور زمان از پيکر خوانندگان مطبوعات کم و روزنامهنگاري امروز به اين وضع دچار شود.
اين روزنامهنگار باسابقه خاطرنشان کرد: اينترنت در حرفه روزنامهنگاري تنها نقش ماشين چاپ را بازي ميکند و نه بيشتر؛ اين مغز است که ميتواند در محصولي که ما به خوانندگان ميدهيم تغيير ايجاد کند. اميدوارم اين نگاه در اهالي رسانه نهادينه شود که ما هستيم که ميتوانيم اين تغييرات را به وجود بياوريم و گزارشهاي تحقيقي زيبايي به جامعه ارائه دهيم. اما در اين مسير بايد از اين سهلانگاريها که محصول همان دولتي بودن و يارانه گرفتن است، عبور کنيم. من بعد از انقلاب 20 سال سردبيري کردم و ميدانم که تواناييهاي برخي از روزنامهنگاران نسل جوان نامحدود است. ما بهترين روزنامهنگاران را در اين کشور داريم و ميتوانيم از آنها در جهت پيشرفت مطبوعات، استفاده کنيم.
قاضيزاده؛ مرد خودساختهاي که ديگران را ساختفريد قاسمي که از او به عنوان حافظه گوياي مطبوعات ايران ياد ميشود، در ابتداي سخنان خود، گفت: به نوبه خودم از بانيان برگزاري اين مراسم در خبرگزاري ايسنا تشکر ميکنم و به آنها تبريک ميگويم که آقاي قاضيزاده را شناختند و براي او بزرگداشت گرفتند. سخن گفتن از آقاي قاضيزاده بسيار دشوار و نيازمند پژوهش است؛ آن هم پژوهشي دقيق و عميق و نه کليگويي. بيان برشي از زندگي آقاي قاضيزاده جفا در حق ايشان است. بايد به گونهاي درباره آقاي قاضيزاده حرف بزنيم که شخصيت جامعالاطراف او را بيان کنيم؛ شخصيتي همهجانبه و با دانش؛ البته نه دانش مرسوم، بلکه دانشي وسيع که به حيات روزنامهنگارانه آقاي قاضيزاده خلاصه نميشود. توانايي او فراتر از توانمنديهاي مرسوم و معمول يک روزنامهنگار است. جامعيت روزنامهنگارانه او را بايد در جاي خودش ديد و جامعيت فراروزنامهنگارانه او را نيز بايد در جاي خودش مورد بررسي قرار داد.
او ادامه داد: خبرنويسي، گفتوگو، ويرايش، يادداشت، دبيري گروه، عضو شوراي تيتر، سردبيري و... را بايد در جامعيت روزنامهنگارانه آقاي قاضيزاده، جداگانه مورد بررسي قرار بدهيم. در همه اين زمينهها، آقاي قاضيزاده را در اوج ميبينيم. گونههاي نوشتاري او را نميتوان محدود کرد؛ در کارنامه آقاي قاضيزاده از گزارشهاي اجتماعي در خبرگزاري و روزنامههاي گوناگون ديده ميشود تا مقالههاي مجلهنگارانهاي که با نام پوشيده آنها را نگاشته است؛ مثل گزارش «نان تلخ روزنامهنگاري» با امضا اعلاء داوري، بسيار ديده ميشود. شايد کمتر کسي بداند که ستون تابلو اعلانات مجله «گلآقا» با امضاي عبدالمساکين نوشته آقاي قاضيزاده بود.
قاسمي که معتقد است «علياکبر قاضيزاده شخصيت جامعالاطرافي دارد»، در اين باره بيان کرد: اگر بخواهيم راجع به آقاي قاضيزاده صحبت کنيم، بايد بگويم راجع به کدام آقاي قاضيزاده؟؛ قاضيزاده روزنامهنگار، مدرس روزنامهنگاري، مترجم، مورخ، پژوهشگر، داستاننويس، داور جشنوارهها، ويراستار، تهرانشناس و ايرانشناس يا چندين قاضيزاده ديگر. از قاضيزاده اديب سخن بگويم يا قاضيزاده موسيقيشناس؟ مثل قاضيزاده طنزنويس و طنرپرداز؛ کمتر کسي قاضيزاده رمان و موسيقي را ميشناسد. خدمات ايشان را در شرکت تعاوني مطبوعات در اواخر دهه شصت و اوايل دهه هفتاد نميتوان فراموش کرد. نميتوان نشريه «کارنامه مطبوعات» را که يک تنه مينوشت را فراموش کرد. در ميان همه اين قاضيزادهها نديدم کسي به قاضيزاده نظريهپرداز روزنامهنگاري ايران اشاره کند. گفتوگوها و مقالههايي که آقاي قاضيزاده درباره روزنامهنگاري ايراني دارد بايد چندباره خوانده شود. من آرشيوي از گفتوگوهاي ايشان درباره روزنامهنگاري ايران را نگه داشتهام و باورم اين است که اگر فردي از ميان اين صحبتهاي آقاي قاضيزاده، جملههايي را استخراج کند تقريباً ميتواند مواد خام پايههاي بوميسازي روزنامهنگاري ايران دربياورد؛ يعني بفهمد که اقتضاعات اين عرصه چيست، ما در چه جغرافيايي هستيم و کار رسانه در اين جغرافيا چه دشواريهايي دارد؟
اين روزنامهنگار پيشکسوت با بيان اينکه «آقاي قاضيزاده مرد خودساختهاي است که ديگران را ساخت»، اظهار کرد: کسي قاضيزاده را نساخت، ولي او خيليها را ساخت. قاضيزاده سرمايه بزرگي است که قدر او را ندانستيم. مردان متن، با حاشيهها کاري ندارند. آقاي قاضيزاده همينگونه بود. همه ميدانيم که توانمندي دشمنساز است و آقاي قاضيزاده هم در اين 48 سال فعاليت حرفهاي کم آزار نديد؛ هم آزارهاي درون صنفي و هم آزارهاي برونصنفي. هيچگاه يادم نميرود اولين نمايشگاه مطبوعات پس از انقلاب را اوايل دهه هفتاد با ايشان و آقاي سلطانپناه راه انداختيم و تازه دولت متوجه شد که ميتوان براي مطبوعات و رسانهها هم نمايشگاه برگزار کرد؛ به خوبي يادم است که آقاي قاضيزاده چه زحماتي براي اين نمايشگاه مطبوعات کشيد.
قاسمي در پايان سخنان خود خطاب به علياکبر قاضيزاده گفت: اميدوارم بيشتر مجالي باشد که ما بيشتر درباره شما بگوييم و بنويسيم؛ اگر من با اين زبان ناتوانم نتوانستم حق شما را ادا کنم، زمانه، زرگر و نقاد هوشياري است.
خبرنگارِ محتاج، خبرنگار نميشودمسعود مهاجر، از ديگر روزنامهنگاران پيشکسوت نيز در سخناني اظهار کرد: وقتي به مراسم بزرگداشت علياکبر قاضيزاده ميآمدم مرتب اين سوال در ذهنم تکرار ميشد که سود جلسات اينچنيني براي نسل جوان چه ميتواند باشد؟ به نظرم برگزاري اين جلسات بايد به گونهاي باشد که دوستان جوان روزنامهنگار از اين جلسات سودي ببرند.
او با بيان اينکه «بيشترين جفا را به اهالي رسانه و مطبوعات، خود اين صنف کرده است»، افزود: به ياد ندارم در همه سالهايي که در عرصه مطبوعات کار کردهام، رسانهاي درباره سردبيران و دبيران باسابقه و حرفهاي خود مطلبي نوشته باشد. زماني که من وارد اين عرصه شدم، مطبوعات به نوعي کارگاه روزنامهنگاري بود و همه ياد ميگرفتيم که چطور افکار عمومي را تنوير دهيم. اما امروز بزرگترين مشکل ما اين است که جوانان روزنامهنگار ما تنوير نميشوند که بخواهند جامعه را تنوير کنند. امروز خبرنگاران با دعوت به سازمانها ميروند. اين در حالي است که روابط ما با سازمانها به گونهاي بود که ميان ما و کارمندان آن سازمان تفاوتي وجود نداشت. بزرگترين منبع خبري ما نامهرسانها بودند که به ما اطلاعات ميدادند. همچنين در زمان ما رقابت با روزنامههاي ديگر به گونهاي بود که هر کدام از خبرنگاران ميخواستند شاخص باشند و همين موضوضع باعث ميشد که سطح روزنامه و تعداد اخبار توليدي هر روزنامهاي بالا باشد.
مهاجر به شرايط امروز رسانهها و به ويژه روزنامهها اشاره و اظهار کرد: روزنامهها در 40 سال گذشته مردم را فراموش کردهاند و تمام صفحات اول مطبوعات به 50 چهره ثابت اختصاص پيدا کرده است. واقعا چرا مطبوعات اين افراد را رها نميکنند؟ مگر مردم و مشکلاتشان مهمتر نيستند؟ الان برخي از روزنامهها ساعت 6 بعدازظهر صفحاتشان را ميبندند؛ مگر ميشود؟!؛ ما آن زمان که ميزان اتفاقات کمتر بود و سطح امکانات با امروز قابل مقايسه نبود، تا ساعت 4 صبح بيدار ميمانديم تا صفحه روزنامه را ببنديم. سوال اين است که چرا مطبوعات درباره خودشان نمينويسند و موضع خودشان را مشخص نميکنند؟ چرا سرمقالهها به موضوعات روز اختصاص ندارد؟
او يادآور شد: خبرنگارِ محتاج، خبرنگار نميشود. ما از همان اول بينياز بوديم، ولي خبرنگاران امروز نيازمند هستند و طبيعي است که منابع خبري آنها را ميخرند. روزنامهنگاران نسل جديد بايد افرادي مثل آقاي قاضيزاده را بشناسند تا در اين عرصه موفقتر باشند.
بيش و پيش از هر چيزي قاضيزاده يک انسان شريف استرضا قويفکر، روزنامهنگار پيشکسوت و سخنگوي انجمن پيشکسوتان مطبوعات در سخناني کوتاه درباره علياکبر قاضيزاده گفت: اين هم از برکت وجود آقاي قاضيزاده است که در روز تولد ايشان صحبت از دغدغههاي روزنامهنگاران است. آقاي قاضيزاده پيش از آنکه روزنامهنگار، مترجم، طنزپرداز و استاد دانشگاه باشد، يک انسان شريف و يک دوست خوب است. او يک همسر و پدر خوب و براي ما هم بسيار عزيز است.
او به بيان خاطرهاي از علياکبر قاضيزاده در سالهايي که با هم در روزنامه «کيهان» کار ميکردند، پرداخت و گفت: سال 54 در آتشسوزي مکه، فريدون صديقي خبرنگار ويژه اعزامي روزنامه «کيهان» بود. من به همراه آقاي قاضيزاده و دو خبرنگار ديگر موظف بوديم که با مجروحين اين حادثه که به تهران ميرسيدند، گفتوگو کنيم. آن شب من با مردي صحبت کردم که به زمان تُرکي گفت «خدا مزد مرا داد و زنم را از من گرفت». وقتي به تحريريه بازگشتم اين خاطره را براي علياکبر تعريف کردم و او نيز براي من گفت که با زني گفتوگو کرده که فکر ميکرد شوهرش کشته شده است. در نهايت من و علياکبر به اين نتيجه رسيديم که اين دو زن و شوهر بودند و توانستيم آنها را به هم برسانيم.
گذران سالهاي جواني با علياکبر قاضيزادهبيژن نفيسي، روزنامهنگار پيشکسوت نيز با اشاره سالهايي که با علياکبر قاضيزاده همکار بود، اظهار کرد: من و آقاي قاضيزاده با هم همکلاس بوديم و اين فرصت را داشتيم که سالهاي جواني را با هم بگذرانيم. مهمترين نکتهاي که ميتوان درباره ايشان گفت اين است که او همواره ميخواست روزنامهنگاري در دانشگاه به صورت تئوريک و عملي به نسل جوان آموزش داده شود که او امروز اين کار را انجام ميدهد و در اين راه نيز بسيار تاثيرگذار است. اين موضوعي است که در محيطهاي دانشگاهي ما کمتر ديده ميشود؛ الان ما با فارغالتحصيلان روزنامهنگاري متوجه ميشويم که در کار عملي هيچ دانشي ندارند. اين ايرادي است که به نظام آموزشي ما وارد است، چراکه اساتيدي مثل آقاي قاضيزاده کم داريم که بتوانند تئوري و عمل را توأمان به دانشجويان منتقل کنند. کساني که زير دست ايشان کار ميکردند روزنامهنگاري را خوب ياد گرفتند.
او افزود: همانطور که آقاي قاسمي نيز پيشتر اشاره کردند، آقاي قاضيزاده در تعاوني مطبوعات بدعتگذار مسائلي بودند که هر کدام از آنها تجربه تازهاي محسوب ميشد. در کل معتقدم که از جايگاه آقاي قاضيزاده نه در مطبوعات و نه در دانشگاه آنطور که بايد استفاده نشده است. آقاي قاضيزاده بايد نه دانشجويان، بلکه بايد اساتيدي را تربيت کند که همانند او باشند. ما زياد فرصت نداريم و ممکن است تا چند دهه پيشرو، ديگر اين افراد وجود نداشته باشند تا از وجود آنها بهرهمند شويم. اميدواريم اين نشستها کمک کند تا افرادي که بايد به فکر بيافتند تا از اين نسل بهترين استفاده را بکنند.
براي آقاي قاضيزاده روزنامهنگاري عشق بوده و هستهوشنگ اعلم، روزنامهنگار با سابقه و سردبير مجله «آزما» درباره اهميت برگزاري مراسمي از اين قبيل گفت: اتفاقات مهم و زيادي در دوران انقلاب و پس از آن رخ داد که باعث ايجاد يک گسست بين نسلي شد؛ گسستي که در عرصه رسانهها و مطبوعات، ارتباط ميان نسل گذشته با نسلي که بعداً روي کار آمدند و به اصطلاح سکاندار عرصه مطبوعات شدند را براي مدتي قطع کرد. در تمام اين سالها متوجه اين نکته شدم که شماري از دوستان جواني که وارد عرصه رسانه شدند، علاقهمند هستند که ببينند که در نسلهاي گذشته چه خبر بوده و ميخواهند با روزنامهنگاران نسل گذشته ارتباط برقرار کنند. اين جلسه نيز نشانه علاقه به ارتباط با گذشته است که کار بسيار قابل تحسيني است.
او ادامه داد: يکي از اهميتهاي اين جلسه جدا از بزرگداشت استاد قاضيزاده، اين است که به بيرون از اينجا اين پيام را ميدهد که اهل رسانه هنوز با هم هستند و با هم خواهند ماند. در اين مراسم جمعي در کسوت خبرنگاران «ايسنا» و جمعي در کسوت روزنامهنگاراني که در مطبوعات و نشريات مختلف فعاليت داشته و دارند، حضور يافتهاند و اين پيام مهم که اهالي رسانه تنها نيستند را به جامعه بيرون منتقل ميکنند.
اعلم با بيان اينکه «تنها نبودن و حمايت جمع را داشتن ميتواند يکي از دلايل موفقيت اصحاب رسانه باشد»، خاطرنشان کرد: ما در گذشته سنديکايي داشتيم که جنبه حمايتي داشت، ولي امروز که نه سنديکا و نه انجمني وجود دارد، همين پيوند ميتواند به جامعه و مسؤولان اين پيام را برساند که اهالي رسانه از هم حمايت ميکنند. به همين خاطر بابت برپايي اين مراسم که ناقل اين پيام مهم است از تمام دوستان «ايسنا» واقعاً سپاسگزارم.
اين روزنامهنگار با سابقه با اشاره مراسم نکوداشت شصت و هشتمين زادروز علياکبر قاضيزاده، يادآور شد: دوستان بسياري از ويژگيهاي آقاي قاضيزاده را گفتند، گرچه هنوز معتقدم بسياري هم گفته نشده است؛ اما ميخواهم در اين فرصت به شخصيت فردي ايشان به عنوان يک انسان اشاره کنم؛ انساني که روزنامهنگار است. ويژگيهاي شخصيتي ايشان با حرفه روزنامهنگاري ناگسستني است. يعني اين ويژگيهاي اخلاقي آقاي قاضيزاده است که ايشان را در مقام يک روزنامهنگار به درستي تثبيت ميکند. چون ما در عالم رسانه افرادي را داشته و داريم که روزنامهنگاري عشق و وسيله آنها نبوده، بلکه فقط هدف بوده است. براي امثال آقاي قاضيزاده کار در عرصه رسانه يک عشق بوده و هست. هميشه به دوستان روزنامهنگار جوان ميگويم اگر اين عشق يا به تعبيري اين جنون را نداريد، در عرصه روزنامهنگاري هيچ خبري جز دردسر نيست، اما اگر عاشق اين حرفه باشيد، درد سرها هم برايتان لذتبخش ميشود.
اعلم بيان کرد: آقاي قاضيزاده آدم شفافي است. گاهي به نظر ميرسد ايشان انساني دشوار و سخت است، اما اصلاً اين طور نيست؛ به باور من که سالها افتخار همکاري با ايشان را داشتم، آقاي قاضيزاده انساني به شفافيت آينه است. وقتي شما رو به روي آينه ميايستيد، آينه همه ويژگيهاي شما را ميبيند و اگر بخواهيد به شما ميگويد و به همان شفايت و صداقتي که خوبيهاي شما را ميگويد، عيبهاي شما را نيز ميگويد، اما نه جلوي بيگانه. آقاي قاضيزاده بسيار صادق و اين صداقت او بسيار ارزشمند است. من جدا از مقام استادي ايشان در عرصه رسانه، به صداقت او احترام ويژهاي ميگذارم.
خلاء ميان نسل قديم و جديد روزنامهنگاران بايد پر شودمرتضي شادماني، روزنامهنگار باسابقه نيز در سخناني ضمن تبريک شصت و هشتمين زادروز علي اکبر قاضيزاده، اظهار کرد: دوستان برشهاي زيبايي از زندگي شخصي و فرهنگي آقاي قاضيزاده را بيان کردند. بيش از 40 سال حضور در عرصه مطبوعات را در کنار بزرگاني تجربه کردم که تعدادي از آنها در اين جمع امروز ما حضور دارند.
او در بيان خاطرهاي بر لزوم انتقال تجريبات از نسل قديم به روزنامهنگاران نسل جديد تاکيد کرد و گفت: فاصله ميان نسل روزنامهنگاران جديد و قديم اتفاق خوبي نيست که خوشبختانه با راهاندازي انجمن پيشکسوتان مطبوعات راه براي انتقال تجريبات به نسل جوان و روزنامهنگاران مشتاق باز خواهد شد.
خاطرهاي از شاهکار يادداشتنويسي قاضيزادههمچنين مسعود شهاميپور با اشاره به سالهايي که با علياکبر قاضيزاده همکار بود، يادآور شد: ما در روزنامه «جامعه» با هم همکار بوديم. در آن زمان يادداشتي از علياکبر خان خواندم که براي هميشه در ذهنم باقي ماند. آن يادداشت شاهکار درباره ميرزا جهانگيرخان بود که همواره اميدوارم فرصتي پيش بيايد که فرصت انتشار اين يادداشت بارها تکرار شود. اين يادداشت از جنبههاي مختلف گزارشنويسي، گزارش تاريخي، گزارش ادبي و ... شاهکار است و به نوبه خود يک ترم آموزشي محسوب ميشود.
کلاسهاي استاد قاضيزاده بهترين کلاسهاي دانشکده بودکيا داوود اسفندياري، مجري برنامه «پايش» و از دانشجويان قديمي علياکبر قاضيزاده در دانشکده خبر، در سخناني اظهار کرد: خبرگزاري «ايسنا» بسيار کار زيبايي کرد که براي استاد علياکبر قاضيزاده اين مراسم بزرگداشت را برگزار کرد. جوانان بايد بدانند که نتيجه سالها فعاليت درست و زحمت ميشود احترام اجتماعي؛ خيليها همدوره استاد بودند، ولي امروز اثري از آنها نيست. استاد قاضيزاده به دليل علاقه خودش و خيلي موضوعاتي که نميتوان براي آنها قيمت گذاشت در اين عرصه باقي ماند و زحمات بسياري کشيد.
او اضافه کرد: ما اولين دوره دانشجويان دانشکده خبر بوديم و استاد قاضيزاده تنها استادي است که از سال 76 تا کنون، ما دانشجوياني که علاقهمند به کار روزنامهنگاري بوديم، هنوز با او در ارتباط هستيم. من سر هيچ کدام از کلاسها به اندازه کلاسهاي استاد قاضيزاده ياد نگرفتم؛ به طور کلي کلاسهاي ايشان خيلي جذاب بود. استاد از طنز در بالاترين حد ممکن استفاده ميکردند. معتقدم که استاد دانشگاه بودن با مربي بودن فرق دارد؛ مربي درجه بالاتري دارد، چون با تمام وجودش تلاش ميکند که دانشجو ياد بگيرد و تلاش ميکند اين جريان يادگيري را به يک نتيجه مشخصي برساند. بخش زيادي از دانشي که دارم را مديون استاد قاضيزاده هستم و هميشه مديون ايشان خواهم بود.
اسفندياري درباره تجربه حضور در عرصه مطبوعات بيان کرد: نکتهاي که در اين سالها با آن مواجه شدم اين است که برخي از خبرنگاران يا دانشجويان اين رشته، اصلا کاراکتر ژورناليستي ندارند و بيشتر کاراکتر کارمند، فرصتطلب و ... دارند. بسياري فقط در دانشکده درس خواندند که کارمند روزنامه شوند؛ يعني هر روز يک کار تکراري را بدون تفکر و احساس مسئوليت اجتماعي انجام دهند.
تعطيلي مرتب روزنامهها؛ تلخترين بخش زندگي مشترک
همسر قاضيزاده نيز که در اين اين مراسم حضور داشت، در سخناني کوتاه بيان کرد: ايشان 26 ساله بودند که ما ازدواج کرديم و الان 42 سال است که ما با هم زندگي ميکنيم. زندگي ما هم مثل همه زندگيها تلخيها و شيرينيهايي داشته است؛ اما تلخترين آنها مربوط به زماني است که روزنامهها مرتب تعطيل ميشدند. البته ايشان هميشه سعي ميکرند که اين مشکلات را تا جاي ممکن به محيط خانه منتقل نکنند، ولي خب تاثيرات خودش را هم داشت.
او ادامه داد: خدا را شکر ميکنم که ما زندگي خوبي را با هم داشته و داريم و فرزندانمان هم تحصيلکرده و زندگي خودشان را تشکيل دادهاند. مدتي است که بعد از سالها باز به اول زندگيمان برگشتهايم و با هم زندگي ميکنيم. اميدوارم بتوانيم بعد از اين هم در سلامت کنار هم زندگي کنيم و ايشان هم در خدمت جامعه روزنامهنگاران باشند، چون واقعاً عاشق کارشان هستند. اميدوارم من هم بتوانم در اين مسير کمکشان کنم و کنارشان باشم.
در پايان مراسم، قاضيزاده در سخناني کوتاه اظهار کرد: بار ديگر از همه دوستان «ايسنا» که هميشه به بنده لطف داشتند و دوستان و همکاران بسيار عزيزم که در اين مراسم حضور دارند تشکر ميکنم. دوستان سخناني درباره من گفتند که خدا کند لايق آنها باشم. براي همه شما عمر و روزگار خوبي و درخشان آرزو دارم.
او سخنان خود را با بيان خاطرهاي طنز از سختگيريها و جديت محمد بلوري، در سالهاي نخستين که با او همکار شده بود، پايان بخشيد.
در اين بخش مي توانيد گوشههايي از مراسم نکوداشت زادروز علي اکبر قاضيزاده در ايسنا را مشاهده کنيد:
مرورگر شما از ويدئو پشتيباني نميکند.
فايل آنرا از اينجا دانلود کنيد: video/mp4
در اين بخش عکسهايي قديمي از علي اکبر قاضيزاده را مشاهده ميکنيد که اين استاد ارتباطات در اختيار ايسنا قرار داده است:
کارت دانشجويي علياکبر قاضيزاده
کارت خبرنگاري علياکبر قاضيزاده
علياکبر قاضيزاده در حال انجام مصاحبه
علياکبر قاضيزاده در حال تهيه گزارش خبري
علياکبر قاضيزاده در دوران جواني
انتهاي پيام
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۹۳۲۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رونالدو، همچنان سوژه جذاب رسانههای بزرگ
به گزارش "ورزش سه"، کریستیانو رونالدو چهارشنبه شب در دیدار النصر و الخلیج در مرحله نیمه نهایی جام حذفی عربستان، دو گل به ثمر رساند تا تیمش با نتیجه 3-1 پیروز شود و به فینال صعود کند.
درخشش رونالدو در این مسابقه مورد توجه رسانههای مختلفی قرار گرفت. روزنامه «دیلی میل» با اشاره به اینکه رونالدو پس از اعلام پنالتی به سود النصر اجازه داد سادیو مانه پشت این ضربه بایستند، درباره نجابت و از خودگذشتگی رونالدو در این نوشت: رونالدو نشان داد که آنطور که برخی فکر میکنند، فقط به فکر خودش نیست.
این روزنامه تاکید کرد که رونالدو با وجود اینکه در جام جهانی بهترین پنالتیزن بود، در یک حرکت شگفتانگیز این فرصت را به همتیمی سنگالی خود واگذار کرد.
وبسایت «اسپورت بایبل» نیز در گزارشی با اشاره به گل او رونالدو ابراز حیرت کرد و نوشت: رونالدو با پای چپش یک ضربه شگفتانگیز میزند. او هنوز هم توانایی این را دارد.
این گل همچنین مورد تحسین کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفت و یکی از آنها نوشت: چه پایانی، همیشه سطحی! آیا او تا هفتاد سالگی به این کار ادامه خواهد داد؟
یکی کاربر دیگه عنوان کرد: 99 درصد مهاجمان نمیتوانند این حرکت را تقلید کنند و او هنوز هم دیوانهکننده است. یک پایان رویایی.
روزنامه «تاک اسپورت» نیز نوشت: بازیکنی که پنجبار توپ طلا را برد، هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن دارد. او با وجود اینکه به دروازه نگاه نمیکرد، توپ را به طرز درخشانی وارد دروازه کرد.